موقعیت جغرافیایی معدن: معدن مس سرچشمه با مختصات "20 '52° 55 طول شرقی و "40 '56° 29 عرض شمالی در 160 کیلومتری جنوب غربی کرمان و 50 کیلومتری رفسنجان قرار دارد. این معدن از طریق جادهی آسفالته به رفسنجان و سیرجان مرتبط بوده و فاصله آن تا بندرعباس 437 کیلومتر است. ارتفاع این ناحیه از سطح دریا بهطور متوسط 2620 متر است و بلندترین نقطهی آن از سطح دریا 3280 متر ارتفاع دارد. تغییرات سالیانهی درجهی حرارت در این ناحیه از 15- تا 32+ درجهی سانتیگراد میباشد. میزان بارندگی در ارتفاعات 550 میلیمتر در سال گزارش شده و سرعت باد در این ناحیه گاهی به 100 کیلومتر در ساعت میرسد . کانسارهای سرچشمه در قسمت مرکزی سلسله جبال زاگرس قرار گرفته و متشکل از سنگهای چین خورده گسله، سنگهای رسوبی و مواد آتشفشانی اوایل دوران سوم است.
موقعیت جغرافیایی معدن:
معدن مس سرچشمه با مختصات "20 '52° 55 طول شرقی و "40 '56° 29 عرض شمالی در 160 کیلومتری جنوب غربی کرمان و 50 کیلومتری رفسنجان قرار دارد. این معدن از طریق جادهی آسفالته به رفسنجان و سیرجان مرتبط بوده و فاصله آن تا بندرعباس 437 کیلومتر است. ارتفاع این ناحیه از سطح دریا بهطور متوسط 2620 متر است و بلندترین نقطهی آن از سطح دریا 3280 متر ارتفاع دارد. تغییرات سالیانهی درجهی حرارت در این ناحیه از 15- تا 32+ درجهی سانتیگراد میباشد. میزان بارندگی در ارتفاعات 550 میلیمتر در سال گزارش شده و سرعت باد در این ناحیه گاهی به 100 کیلومتر در ساعت میرسد .
کانسارهای سرچشمه در قسمت مرکزی سلسله جبال زاگرس قرار گرفته و متشکل از سنگهای چین خورده گسله، سنگهای رسوبی و مواد آتشفشانی اوایل دوران سوم است.
◄ تاریخچه معدن:
این محل از قدیم بهدلیل جاری بودن آبهای زنگاریرنگ و تشکیل رسوبات آبیرنگ در کف درهها و جویبارها مورد توجه بوده است. این رسوبات نمک که سولفات مس میباشند، هم اکنون نیز در کف آبراهههای اطراف معدن قابل مشاهده میباشند. این کانسار برای اولینبار توسط مهندس انتظام در سال 1928 کشف شد. او در این منطقه بهدنبال سرب و روی بود که مشاهده سربارههای مربوط به قرنهای گذشته و آزمایش آنها در منطقه او را به این معدن راهنمایی کرد.
اولین کارهای اکتشافی و پیجویی در سال 1966 توسط سازمان زمینشناسی کشور در این منطقه انجام شد. کارهای دقیقتر اکتشافی با حفاریهایی بهطول 12000 متر ادامه یافت.
عملیات معدنکاری در این معدن از سال 1345 با صدور پروانهی اکتشاف به نام «شرکت سهامی معادن کرمان» آغاز شد. در سال 1346 این شرکت به همراه یک شرکت مهندسی مشاور انگلیسی به تهیه نقشههای زمینشناسی منطقه به مقیاس 1:50000 و 1:10000 و 1:2500 پرداخته و بهدنبال آن شبکه حفاری 200 متری بر روی نقشه 1:2500 ایجاد شد.
با انحلال مشارکت شرکتهای ایرانی - انگلیسی در سال 1349 ادامهی عملیات اکتشافی به «شرکت سهامی معادن مس سرچشمه» سپرده شد و این شرکت توانست تا سال 1354 عملیات حفاری عمقی در شبکههای 100 متری قائم و 50 متری زاویهدار را به انجام رساند.
در سال 1355، به دنبال تحولات پدید آمده در شیلی، شرکت آناکاندا (Anaconda) از کمپانیهای اصلی بهرهبرداری مس شیلی، طی مشارکت با «شرکت ملی صنایع مس ایران» - که جایگزین شرکت سهامی معادن مس سرچشمه شده بود - طرح 20 ساله بهرهبرداری از معدن و طراحی کارخانه را آغاز نمود که این برنامهها با وقوع انقلاب اسلامی متوقف شد.
ادامهی فعالیتها در سال 1357 توسط کارشناسان ایرانی پیگیری شد و آنان توانستند طی سالهای 1360 تا 1362 به ترتیب واحدهای «معدن و تغلیظ»، «ذوب و ریختهگری»، «استحصال مولیبدن» و «پالایشگاه» را راهاندازی کنند (عباسی کلیمانی، 1383).
در حال حاضر مجتمع مس سرچشمه اولین تولیدکنندهی مس در ایران است که تحت پوشش شرکت ملی صنایع مس ایران قرار دارد. بهرهبرداری از معدن از سال 1380 براساس طرح توسعهی معدن که توسط کارشناسان ایرانی تدوین شده، صورت میگیرد. میزان کانسنگ خروجی روزانه از جبهههای مختلف معدن که به روش روباز استخراج میشود 41000 تن و سالیانه حدود 14 میلیون تن با عیار 1% میباشد. میزان تولید نیز 120000 تن در سال بوده که در طرح توسعه به 200000 تن افزایش یافتهاست. براساس این طرح ظرفیت استخراج روزانه از حدود 40000 تن به 80000 تن رسیده و عمر مفید معدن با این طرح از 15 سال به 27 سال افزایش یافته و تا سال 1403 شمسی ادامه خواهد یافت
◄ استخراج معدن:
بهرهبرداری از معدن مس سرچشمه بصورت روباز و طراحی اولیه آن توسط شرکت آناکاندا انجام شدهاست، شیب دیواره معدن 30 درجه و حداکثر شیب جاده در داخل آن 8 درجه در نظر گرفته شدهاست. عرض و ارتفاع پلههای معدن بهترتیب 8.75 و 12.5 متر میباشد. بسته به استحکام سنگ معدن بازاء هر 4 تا 8 یا 12 پله، یک پله ایمنی ساخته میشود که در اینصورت شیب معدن از 30 درجه به 37 درجه و بالاخره به 41 درجه خواهد رسید. نقشه بهرهبرداری از معدن در مراحل روزانه، ماهانه، یک ساله، سه ساله، 5 ساله، 7 ساله، 10 ساله، 15 ساله و 20 ساله تهیه شدهاست.
چالزنی با متههای 9 اینچی در شبکههای 9.5*7.5 متر و آتشباری با استفاده از آنفو انجام میشود. عمق چاهها بین 14 تا 14.5 متر میباشد و از انفجار هر چال حدود 2000 تن سنگ معدن بدست میآید. بارگیری با شاول با ظرفیت 9 متر مکعب( در حدود 15 تن ) و باربری توسط کامیون با ظرفیت 120 تن انجام میگیرد. میزان استخراج معدن در روز 100000 تن میباشد که 44000 تن از آن بهعنوان ماده معدنی با عیار 1.12 درصد وارد سنگشکن اولیه میشود و بقیه بعنوان باطله در محلهایی که برای این منظور در نظر گرفته شده ریخته میشوند.
◄ ذخیره و استخراج معدن:
ذخیرهی نهشته روباز (OpenPit) معدن 740 میلیون تن با عیار 0.78% مس، 0.03% مولیبدن 0.27 ppm طلا، 1.14 ppm نقره، 1.2 ppm نیکل و 0.9 ppm کبالت است و کل ذخیره زمینشناسی آن 1.2 میلیارد تن با عیار 0.69 درصد مس میباشد. از این ذخیره 100 میلیون تن آن دارای عیار 1.5 درصد مس است که شامل یک بلانکت غنی شده از کالکوسیت بوده و ضخامت متوسط آن به 40 متر میرسد. ذخیره نهشته اکسیدی 27 میلیون تن برآورد شدهاست که با روش SX_EW فرآوری میشود. این زون با ضخامت 26 متر شامل کانیهای کوپریت، مالاکیت و آزوریت است. ذخیره احتمالی معدن نیز 1200000 هزارتن و ذخیره قطعی آن 826500 هزار تن برآورد شده که بزرگترین معدن مس ایران و قابل مقایسه با معادن بزرگ دنیا چون چوکیکاماتا در شیلی و بینگهام در آمریکا میباشد (پرند و همکاران، 1376).
بهرهبرداری از معدن مس سرچشمه بهصورت روباز و طراحی اولیهی آن توسط شرکت آناکاندا انجام شده است. شیب دیوارهی معدن 30 درجه و حداکثر شیب جاده در داخل آن 8 درجه در نظر گرفته شده است. عرض و ارتفاع پلههای معدن بهترتیب 8.75 و 12.5 متر میباشد. بسته به استحکام سنگ معدن بازاء هر 4 تا 8 یا 12 پله، یک پلهی ایمنی ساخته میشود که در اینصورت شیب معدن از 30 درجه به 37 درجه و بالاخره به 41 درجه خواهد رسید. نقشه بهرهبرداری از معدن در مراحل روزانه، ماهانه، یک ساله، سه ساله، 5 ساله، 7 ساله، 10 ساله، 15 ساله و 20 ساله تهیه شده است. چالزنی با متههای 9 اینچی در شبکههای 9.5*7.5 متر و آتشباری با استفاده از آنفو انجام میشود. عمق چاهها بین 14 تا 14.5 متر میباشد و از انفجار هر چال حدود 2000 تن سنگ معدن بدست میآید. بارگیری با شاول با ظرفیت 9 متر مکعب( در حدود 15 تن ) و باربری توسط کامیون با ظرفیت 120 تن انجام میگیرد. میزان استخراج معدن در روز 100000 تن میباشد که 44000 تن از آن بهعنوان ماده معدنی با عیار 1.12 درصد وارد سنگشکن اولیه میشود و بقیه بهعنوان باطله در محلهایی که برای این منظور در نظر گرفتهشده، ریخته میشوند .
◄ زمینشناسی عمومی منطقه:
این معدن از لحاظ زمینشناسی در بخش جنوبشرقی کمربند تکتونوماگمایی ایران مرکزی و در مجموعهی آتشفشانی - رسوبی پاریز از کمربند دهج - ساردوئیه در استان کرمان جای گرفته است.
زمینشناسی کانسار سرچشمه اولین بار توسط (Baizn and Hubner 1969) و سپس توسط (Waterman and Hamilton 1975) شرح داده شده است. کانسار سرچشمه تقریباً در قسمت مرکزی یک زون متشکل از مواد آتشفشانی و رسوبی چینخورده که با جهت عمومی شمالغرب - جنوبشرق از جنوب ترکیه تا بلوچستان ادامه دارد، واقع شده است. در محدودهی معدن گسلهایی با روند شمالی - جنوبی وجود دارند که این حرکات تکتونیکی به همراه ماگماتیسم منطقه مربوط به زمان کوارترنر میباشد.
معدن در دامنهی شمالی کوه مامرز قرار گرفته و سنگهای منطقه از کمپلکسهای آتشفشانی - رسوبی، تودههای نفوذی الیگومیوسن و گدازههای داسیتی کواترنر تشکیل یافته است. کمپلکس ائوسن از پیروکلاستیکهایی که توسط گدازههای تراکیآندزیتی و تراکیبازالتی دگرسانشده، ساخته شده است. این کمپلکس دچار چینخوردگی شده و طاقدیسی با روند شرقی - غربی در آن بهوجود آمده است. تودههای نفوذی گرانودیوریتهای پورفیری هستند که دایکهای بیشماری در آنها تزریق شده است، جهت این دایکها اکثرا حدود N25W است. منشاء این گرانودیوریت احتمالاً ماگمایی هیبرید میباشد.
توپوگرافی محل نیز به خوبی گسترش یافته و به علت فرسایش سریع سنگ هوازده، حوضهی وسیعی در اطراف کانسار گسترش یافته است. آب منطقه نیز توسط رودخانهی سرچشمه زهکشی میشود. تودهی معدنی کانسار سرچشمه به شکل عمومی یک بیضی با ابعاد 2/1×2/4 کیلومتر و عمق 6/1 کیلومتر میباشد.
◄ زمینشناسی کانسار مس پورفیری سرچشمه:
زمینشناسی کانسار سرچشمه اولین بار توسط( Baizn and Hubner 1969 ) و سپس توسط( Waterman and Hamilton 1975 ) شرح داده شدهاست. کانسار سرچشمه تقریبا در قسمت مرکزی یک زون متشکل از مواد آتشفشانی و رسوبی چین خورده که با جهت عمومی شمال غرب - جنوبشرق از جنوب ترکیه تا بلوچستان ادامه دارد، واقع شدهاست. این کانسار در یک توده پورفیری گرانودیوریتی بنام پورفیر سرچشمه متمرکز شدهاست. این توده در داخل سری آندزیتی ائوسن تزریق شدهاست. این توده نفوذی بطور قریب به یقین وابسته به یک مجموعه دیوریت کوارتزدار میباشد که بیرون زدگیهای مهمی در اطراف کانسار نشان میدهد( توده نفوذی کوه مامهزر ). پورفیر سرچشمه توسط یک توده نفوذی کم و بیش برشی قطع شدهاست. و مجموعه این فازهای نفوذی بوسیله دایکهای همزمان و بعد از مینرالیزاسیون قطع شدهاست، جهت این دایکها اکثرا حدود N25W است. با توجه به محدوده قابل بهرهبرداری که منطبق بر منحنی هم عیار Cu 0.4% است، کانسار سرچشمه بشکل عمومی یک بیضی است که قطر بزرگ آن حدود 2000 متر و قطر کوچک آن حدود 900 متر است.
◄ آلتراسیونها:
الگوی دگرسانی در معدن سرچشمه از نوع ژرفزاد یا Hypogene است که همسان با الگوی کانسارهای گونه لوول - گیلبرت میباشد. به این شکل که هالههای دگرسانی از مرکز سیستم پورفیری به طرف بیرون، پتاسیک - فیلیک و پیروپیلیک بوده و دگرسانی آرژیلیک در این کانسار بسیار ضعیف رخ داده است. بخش ژرفزاد معدن به طور میانگین از 0.04 گرم در تن طلا و 0.97 گرم در تن نقره برخوردار است و بیشترین عیار این عناصر در بخشهای دگرسانی فیلیک شدید ± آرژیلیک در استوک سرچشمه و بیوتیتی شدید در آندزیتها رخداده که منطبق بر موقعیت کانیسازی مس پرعیار میباشد.
همبستگی قوی بین طلا با مس، طلا با نقره و همچنین نقره با مس نشاندهندهی شرایط همسان پیدایش و ته نشینی همزمان طلا و نقره با مس به صورت غیر قابل رویت به شکل الکتروم (طلای خالص) میباشد (عباسی کلیمانی، 1383).
قسمت اعظم تودههای نفوذی و سنگهای درونگیر آندزیتی در کانسار سرچشمه تحت تاثیر آلتراسیون شدید قرارگرفتهاند. سه منطقهی آلتره در داخل آندزیت بصورت متحدالمرکز تشخیص داده شده است. منطقهی داخلی که با بیوتیتزایی فوقالعاده شدید، که گاهی تمام حجم آندزیت اولیه را فرامیگیرد، مشخص شده است. ضخامت این منطقه در ارتفاع 2400 متری از سطح دریا در عمق متوسط 150 متری کانسار از 50 تا 400 متر متغیر میباشد. حد خارجی این منطقه تقریباً منطبق با منطقه همعیار 0.4% CU میباشد، منطقه میانی با بیوتیتزایی نسبتاً ضعیف که ضخامت آن بین 50 تا 150 متر متغیر است، مشخص گردیده است و بالاخره منطقهی خارجی که منطقه آلتراسیون پروپیلیتیک (Propylitic Alteration) را بهوجود میآورد دارای ضخامتی متجاوز از یک کیلومتر است. تمامی پورفیر سرچشمه تحت تاثیر آلتراسیون پتاسیک (Potasic Alteration) قرارگرفته و حاوی پتاسیم فلدسپار و بیوتیت میباشد.
آلتراسیون فیلیک ((Phyllic Alteration که با همراهی کلریت، موسکویت و پیریت مشخص است، آلتراسیون پتاسیک قدیمی در پورفیر سرچشمه و همچنین آندزیت بیوتیتیزه شده را فرامیگیرد، بنابراین بهطور مشخص سن آلتراسیون فیلیک جوانتر از آلتراسیون پتاسیک است. نظر به اینکه آلتراسیون پروپیلیتیک روی آلتراسیونهای پتاسیک و فیلیک را نمیپوشاند و یا توسط آنها پوشیده نشده است، لذا تعیین سن نسبی از طریق شواهد پتروگرافی مشکل بهنظر میرسد، ولی از طریق مطالعهی سیالات درگیر، نشانداده شدهاست که سن آنها یا قبل و یا حداقل همزمان با آلتراسیون پتاسیک بوده ولی با این تفاوت که آلتراسیون پتاسیک خاص قسمت مرکزی و مینرالیزه کانسار است در حالیکه آلتراسیون پروپیلیتیک در قسمت حاشیهای و خارج از منطقه مینرالیزه تشکیل شده است.
◄ سیالات درگیر (Fluid Inclusion):
از مطالعهی بلورهای کوارتز در رگهها و فنوکریستالهای سرچشمه سه نوع اصلی سیالات درگیر شناخته شدهاست: 1_ سیالات درگیر نوع 1Multiphase Fluid Inclusions) ) 2_ سیالات درگیر نوع 2 High Gas Fluid Inclusions)) 3_ سیالات درگیر نوع 3 (Two Phase Fluid Inclusions).
سیالات درگیر نوع 1 و 2 که بهترتیب اولی نشاندهندهی یک فاز مایع اشباعشده از نمکهای مختلف است و دومی نشاندهندهی یک فاز گازی است، بههمراه یکدیگر در داخل رگههای آلتراسیون پتاسیک یافت میشوند. سیالات درگیر نوع 1 معادل 55% وزنی کلرید سدیم و 5000 (ppm) مس میباشند، همراهی سیالات درگیر نوع 1 و 2 مبین حبس شدن سیال در نقطهی جوش میباشد. یعنی در حالتیکه بخار با مایع به حال تعادل بوده است، درجه حرارت تشکیل آنها بین 650_350 درجهی سانتیگراد متغیر میباشد. فشار سیال حداکثر در حدود 1100 تا 1200 بار در 650 درجهی سانتیگراد و 1600 تا 200 بار در 350 تا 370 درجهی سانتیگراد بوده است، سیالات درگیر مطالعه شده در داخل رگههای آلتراسیون فیلیک کماکان آثاری از حبس شدن در نقطهی جوش سیال را نشان میدهد ولی به هیچ وجه اهمیت سیالات درگیر در داخل رگههای آلتراسیون پتاسیک را نداشته و درجهی حرارت تشکیل آنها بین 400_260 درجه سانتیگراد متغیر میباشد. سیالاتی که مسئول آلتراسیون پروپیلیتیک هستند اساساً از یک فاز مایع تشکیل شدهاند که درجه حرارت تشکیل آنها بین 200_180 درجه سانتیگراد متغیر میباشد. درصد شوری این سیالات بین 15%_2% وزنی متغیر میباشد
موقعیت معدن مس سرچشمه در ارتباط با کانیزاییهای مس پورفیری و زون آتشفشانی ارومیه دختر
◄ ژنز کانسار مس سرچشمه:
کمربند کرمان، کمربند آتشفشانی ترشیاری بهطول 500 کیلومتر است که بلافاصله پس از بسته شدن تتیس در امتداد زون فرورانش تشکیل شده است. در این کمربند دست کم 35 سیستم پورفیری شناخته شدهاند که تنها سه سیستم آن در بخش جنوب شرقی واقع شدهاند و مهمترین سیستم پورفیری این کمربند سرچشمه است.
کانیزایی در معدن مس سرچشمه وابسته به نفوذ استوک گرانودیوریتی سرچشمه به سن میوسن با ترکیب سنگشناسی کالک آلکالن به درون آندزیتهای زیر دریایی - توف آندزیتی و برشهای آندزیتی پورفیری به سن ائوسن میباشد (عباسی کلیمانی، 1383).
در واقع کانیزایی در این محل بنابر نتایج حاصله از سیالات درگیر با جوشش سیالات در اثر پائین آمدن سریعتر فشار نسبت به دما در ارتباط میباشد که باعث برهم خوردن تعادل سیستم هیدروترمال و تهنشست کالکوپیریت میگردد. مقایسه مطالعهی سیالات درگیر در سرچشمه و اطلاعاتی که از روی پترولوژی تجربی درباره سولیدوس ماگمای گرانودیوریتی موجود است، نشان میدهد که پورفیر سرچشمه در دمای حدود 700 درجه سانتیگراد و فشار آبی حدود 1500 بار متبلور شده است و حدود 6% آب داشته است. حد متوسط 13 آنالیز نمونههای آلترهی پورفیر سرچشمه نشاندهنده 4.10% آب میباشد. بنابراین مقدار قابل ملاحظهای آب هنگام تبلور از ماگما بیرون رانده شده است که به احتمال قوی سبب ترکها و شکافهای زیاد (بافت استوکورک) در داخل پورفیر سرچشمه شده است و در حقیقت محدود بودن این ترکها به پورفیر سرچشمه، معلول ترکخوردگی هیدرولیکی است و به هیچ عامل تکتونیک محلی ارتباط ندارد.
مطالعهی سیالات درگیر نشان داده است که محلولهای هیدروترمال غنی از کلرید سدیم بوده و کاملا قادر بودهاند که مس را از ماگما جدا و حمل نمایند. علاوه بر این تمامی تودههای نفوذی منطقه کرمان بهطور بسیار قابل ملاحظهای زمینه مس بالاتر از کلارک دارند و به این جهت پیشبینی منشاء مس از آنها در تشکیل کانسار مس پورفیری در این منطقه دور از واقعیت نخواهد بود. مطالعهی ایزوتوپهای اکسیژن و هیدروژن روی کانسار بینگهام نشان میدهد که آبهای جوی در آلتراسیون فیلیک شرکت داشتهاند. در حالیکه در آلتراسیون پتاسیک آبهای ماگمایی نقش داشتهاند.
تحقیقات انجام شده از این نوع در سرچشمه نشاندهندهی همان کیفیت مذکور میباشد، با توجه به اینکه تشکیل یک سیستم کنوکسیونی که در هر حال با نفوذ تودهی پورفیری در سنگهای سرد اجتناب ناپذیر به نظر میرسد باعث مشارکت آبهای جوی در این سیستم گردیده است.
در واقع رابطه بسیار نزدیکی در چگونگی توزیع مناطق آلتراسیون و مینرالیزاسیون در سرچشمه دیده میشود. منحنی همعیار 0.4% CU بهطور تقریبی حدفاصل منطقهی داخلی و منطقهی میانی را که به ترتیب آندزیت بیوتیتیزه شدید و ضعیف است تشکیل میدهد. قسمت اعظم مواد معدنی در داخل آلتراسیون بیوتیتی شدید و آلتراسیون فیلیک واقع شدهاست. با وجودی که یک منشاء ماگمایی مستقیم، احتمالاً میتواند برای یک قسمت جزیی کانیزایی پذیرفته شود ولی از روی مطالعات پتروگرافی دقیق، کاملا روشن شدهاست که قسمت اساسی کالکوپیریت و مولیبدنیت، حاصل همان پدیدههایی هستند که مسئول آلتراسیون پتاسیک بوده است (قاسمی و همکاران 1382).
اگرچه قسمتی از کالکوپیریت همچنان به تهنشینی در مرحله آلتراسیون فیلیک ادامه میدهد، اما این کانه در این مرحله نسبت به کانهی پیریت که سولفور اساسی آلتراسیون فیلیک میباشد، فرعی بوده و به این ترتیب نسبت CU/Fe بهطور قابل ملاحظهای پایین میآید.
بهطور کلی این معدن یک مدل متالوژنی کامل از کانسارهای مس – مولیبدن پورفیریزاد با خاستگاه ماگماتیسم کالکوآلکالن نوع حاشیه قارهای میباشد که از ویژگیهای آن جایگزینی با پلوتونیسم عمیق (3–4 کیلومتر)، ریخت شناسی کلاسیک، میزان ذخیره بالا، مولیبدن با عیار بسیار بالا، مقادیر جزیی طلا، منیتیت، نیکل و کبالت میباشد و بزرگترین کانسار مس در بخش دگرسانی پتاسیک بهحساب میآید.